
گفتگو با شهريار اسدی
مصطفی دهقانيان در هنگام فيلمبرداری فيلم يه شام خوب به كارگردانی مهدی مظلومی سرصحنه حاضر شد و با شهريار اسدی مدير فيلمبرداری آن در مورد شيوه كارش گفتگويی انجام داد.
واضح است كه آنچه در زير میآيد نظرات آقای شهريار اسدی است و ما از ادامه بحث و انعكاس نظر ديگر دوستان در اين زمينه استقبال میكنيم.
همکاری شما با این پروژه چگونه شروع شد؟
- آقای مظلومی از من خواستند که به دفترشون بروم و موضوعی را برای من تعریف کردند. آن زمان هنوز فیلمنامهای پرینت نشده بود. از داستانی که برایم تعریف کردن خوشم آمد، موضوع جالبی داشت، قبلا ندیده بودم چنین موضوعی در سینمای ایران کار شده باشد. ادامه همکاری موکول شد به زمانی که فیلمنامه به دستم برسد. بعد از آماده شدن فیلمنامه آمادگی خودم را برای همکاری با پروژه اعلام کردم. قبل از شروع فیلمبردای ما بر سر نوع فیلمبرداری و نورپردازی به توافقهایی با کارگردان رسیده بودیم. وقتی با آقای مظلومی بحثی بر سر پلان یا سکانسی در میگرفت نظر خودم را به ایشان میگفتم، در بسیاری از اوقات موافق بودند، گاهی از اوقات هم یا نظر من را کامل میکردند یا با آن مخالفت میکردند. این پروسهای است که به نظرم باید در هر فیلمی طی شود، تا بتوان یک کار گروهی خوب ارائه کرد.
متأسفانه در سینمای ایران هنوز کار گروهی صحیح به درستی مرسوم نشده است. من امیدوارم ما فیلمبردارها بتوانیم این امر را مرسوم کنیم. فکر میکنم هر کاری که قرار است شروع شود چه ۳۵مم چه دیجیتال، تمام کسانی که کارهای تکنیکی، فنی، هنری یا تخصصی را انجام میدهند قبل از شروع فیلمبرداری بايد دور هم جمع شوند و زیر نظر کارگردان به توافقاتی در مورد نحوه کار کردن برسند. فکر کنید در جایی که برای من ناشناس است اگر بخواهم دنبال آدرس بگردم، بهتر نیست از کسانی که آنجا را میشناسند آدرسم را بپرسم، تا اینکه خودم بخواهم فقط به واسطهی تابلوها آدرس را پیدا کنم؟ من میخواهم به workflow(روند کاری- جریان کاری) برسم. فرض کنید کارگردان تعیین میکند که من 4Kمیخواهم، یا مثلا میگوید من 2Kمیخواهم، حالا بهتر نیست که نظر تدوینگر، صدابردار و... را هم بپرسیم؟ فیلمبردار چه قابلیتی دارد و اساسا دیدگاهش چیست؟ وقتی همه این مباحث و نظرها طی جلسهای بیان شود و روی کاغذ بیاید به یک نتیجه کلی میرسیم که مثلا قرار است فیلم را به شیوه 2kضبط کنیم، یا به طریق ProRess 444. به اين روند كار workflowمیگویند. متأسفانه همانطور که گفتم در سینمای ایران هنوز جا نیفتاده است؛ در ایران فیلمبردار ٢٤ فریم فیلمبرداری میکند و صدابردار ٢۵ فریم ضبط میکند. وقتی در پیش تولید به یکدیگر اطلاعات نمیدهیم قطعا بعد از تولید دچار مشکل خواهیم شد. به هر حال من امیدوارم ما فیلمبردارها بتوانیم بحث workflowرا جا بیندازیم.
لطفا با جزئیات بیشتری در مورد workflowتوضیح دهید؟
- Workflowمیتواند خیلی مختصر، کوتاه و مفید باشد و فقط مباحث تخصصی را در بر بگیرد، یا میتواند بسیار گستردهتر و بازتر باشد، برای مثال فیلمبردار با طراح صحنه ولباس و کارگردان به اتفاق نظرهایی در مورد رنگ در دیزاین صحنه برسند...
چیزی که کمتر اتفاق میافتد.
§ بله همینطور است، برای مثال خیلی مهم است که تدوینگر پیش از شروع فیلمبرداری انتخاب شده باشد و حتی در جلسات فیلمبرداری بیاید سر صحنه، یا حتا آهنگساز هم میتواند قبل از شروع فیلمبرداری انتخاب شود، اما من تا به حال در ایران شاهد چنین اتفاقی نبودهام، انتخاب و حضور عوامل پيش از تولید باعث میشود كه عوامل پس از تولید به درک بهتری از فیلم و فیلمنامه برسند. حسن دیگر حضور عوامل از ابتدای کار این است که میتوانند تبادل نظر كنند و قبل از شروع فیلمبرداری تکلیف خیلی از مسائل و تصمیمها روشن شود. به هرحال سینما یک کار گروهی است.
تفاوت بین کار گروهی (teamwork) و روند کاری (workflow) چیست؟
- workflowمیتواند صرفا تخصصی باشد یعنی فقط متخصصینی مثل کارگردان، فیلمبردار، تدوینگر، صدابردار، گریمور، طراح صحنه و لباس با هم به یک اتفاق نظر برسند که مثلا میخواهیم این فیلم را با این ملاحظات فنی ضبط کنیم. workflowمیتواند بازتر شود که آن وقت وارد مبحث طراحی نور و تستهای نورپردازی و... میشویم، اما همین که بتوانیم یک بخش کوچکی از workflowرا جا بیندازیم کار بزرگی انجام شده است. بگذارید خاطرهای برای شما تعریف کنم، دوست فیلمبرداری فیلمی را در خارج از ایران به شیوه NTSCدیجیتال فیلمبرداری کرده بود، در ایران برای صداگذاری فیلم دچار مشکل شدند، چون NTSC 29.97نزدیک به ۳۰ فریم در ثانيه فیلمبرداری شده بود در حالی که صدا ٢۵ فریم صدابرداری شده بود و حتا در مرحله DCPدچار مشکل شدند. این اشکالاتی است که اگر قبل از شروع کار یکدیگر را در جریان قرار ندهیم پیش میآید. وقتی من و تدوینگر در مورد فرمت کار یا اندازه کادر با کارگردان به توافق نرسیم قطعا بعدها دچار مشکل خواهیم شد.
یا مثال دیگری از یک همکار محترم دیگر میزنم، ایشان فیلمی را با فرمت 1/1:2 35فیلمبرداری كرد؛ در ایران سالنی نداریم که قابلیت پخش این فرمت را داشته باشد، حتا خارج از ایران هم سالنهای محدودی هستند که قابلیت نمایش این فرمت را دارند. همین امر آسیب جدی به فیلم میرساند، دوباره باید هزینه اضافهای صرف شود تا فیلم را تبدیل کنند و در سالنها نمایش دهند. اینها همان چیزهایی است که به آن workflowمیگویند، یعنی همه چیز در همان ابتدای کار مشخص شود.
شما در این فیلم با سیستم دیجیتال كار میكنيد، اين سیستم نسبت به سیستم ۳۵مم که قبلا کار کردید چه امکاناتی در اختیار شما قرار میدهد؟
- من بیشتر با شیوه ۳۵مم بكار كردهام، الان چند سالی است-دقیق به یاد ندارم چند سال- سیستم دیجیتال حرفهای مرسوم شده است. نمیتوانیم از تکنولوژی فرار کنیم و باید این واقعیت دیجیتال را بپذیریم كه قابلیتهای دیجیتال بسیار بیشتر از نگاتیو است. با این تکنولوژی میتوانیم کارهایی انجام دهیم که شاید در ۳۵مم امکانش وجود ندارد. به نظرم دنیای بسیار پیچیده دیجیتال به زودی فراگیر میشود. مطمئنا 35مم در مواردی خاص قابل استفاده نخواهد بود. به لحاظ تخصصی اگر قرار باشد بگویم، اولین مورد راحتی کار است. من یادم است که فیلمی را در خارج از ايران فیلمبرداری میکردیم که نمیخواهم اسمش را بگویم، به دلیل دسترسی نداشتن به لابراتوار، ٢۵۰ حلقه نگاتیو را بدون آنکه حتا یک فریمش را ببینم فیلمبرداری کردم، این خطر بزرگی است، حتا امکان تست زدن هم نداشتیم. من با یک حلقه نگاتیو دوربین عکاسی، چیزی حدود ١٠ تا ١۵ فریم تست میزدم، فقط میتوانستم فریمها را ببینم، ببینم که gateدچار مشکل شده یا نه، یا زاویه شاتر مشکلی دارد یا نه. اما در دنیای دیجیتال همه چیز همان لحظه قابل رویت است، اگر مشکلی وجود داشته باشد همان لحظه میتوان دید. تمام منوی دوربین قابل رویت است و میتوانیم آن را در لحظه عوض کنیم. دنیای دیجیتال در عین حال که پیچیدهتر است ساده تر هم هست.
دوربین Alexaدست فیلمبردار و گروه را بازتر میگذارد، از محاسن بزرگش این است که در کمترین نور ممکن میتوانید تصویر مناسب را بگیرید، این امر بسیار لذت بخش است. این سومین یا چهارمین کاری است که با Alexaفیلمبرداری میکنم، کار کردن با آن فوقالعاده است. بخش نورگیری سنسور این دوربین واقعا استثنایی است. حتی فکر میکنم سالها طول بکشد که مهندسین تغییری در این سیستم سنسور ایجاد کنند. میتوانم بگویم دیگر چیزی باقی نمانده است که بشود به این سنسور اضافه کرد.
به لحاظ look و بافت چطور؟
- من که خیلی آن را میپسندم، البته ما سر صحنهها به طریق RAWضبط میکنیم، کما اینکه این قابلیت را داریم که خروجی دوربین روی LCDیا مانیتور به شیوه LOOKیعنی به شیوه رنگهای واقعی باشد. وقتی به شیوه RAWفیلمبرداری میکنیم در حقیقت در پس از تولید به کسی که Color gradingمیکند اجازه میدهیم در رنگها و تعمیر فیلم آزادی عمل بیشتری داشته باشد.
شما در حال حاضر 2Kفیمبرداری میکنید یا Log c؟
- Log cمیگیریم، قطعا کیفیتش بهتر از 2Kاست.
نسبت نورپردازی خاصی را برای این فیلم انتخاب کردید؟
- بله! این فیلم یک موضوع دارد با سه واریاسیون، یعنی کاراکترها مشابهاند ولی داستان سه بار تکرار میشود، با سه ورژن مختلف. پیشنهادم به آقای کارگردان این بود که به هیچ چیزی دست نزنیم یعنی نورپردازی و لباسها همان باشد، فقط شخصیتها عوض شوند که تفاوتها خیلی سریعتر به چشم بیایند. کارگردان نتیجه را به من اعلام نکرده. ما فعلا داریم ورژن اول را فیلمبرداری میکنیم و با فیلمبرداری ورژن دوم قطعا مشخص خواهد شد كه کارگردان کدام رویه را در پیش گرفته است.
چند روز است که فیلمبرداری را شروع کردهاید؟
- امروز سومین روز فیلمبرداری است.
دیشب یک صحنه خاصی را فیلمبرداری میکردید که گفتید برای اولین بار در ایران اتفاق میافتد، لطفا درباره آن توضیح بدهید.
کارگردان پلانی را طراحی کرده بود که اتومبیل در حال حرکت است، دوربین از پشت شیشه عقب به عنوان POVجاده و خیابان را دارد؛ بعد از مدتی دوربین آهسته حرکت عمودی میکند و از پشت شیشه مدیوم خود بازیگر را داریم و روبهرويمان جاده را و اتومبیل کماکان در حال حرکت است. خیلی فکر کردیم که چه چیزی میتوانیم پیدا کنیم که این قابلیت را داشته باشد. چون قطعا باید به خود اتومبیل متصل میبودیم و اگر به خود اتومبیل متصل نمیبودیم با رسیدن به هر سطح تکانها مضاعف میشد و تصویر غیر قابل قبولی داشتیم. تصمیم گرفتیم درِ صندوق را برداریم، حالا چه چیزی میتوانستیم در صندوق عقب جا دهیم که مناسب کار ما باشد و قابلیت حرکت عمودی را هم داشته باشد؟ با دستیارم آقای پویان کفیلی-که از ایشان تشکر میکنم- صحبت کردیم. پیشنهاد ایشان این بود که از Spider Evolutionاستفاده کنیم، دوربین را روی Spider Evolutionگذاشتیم و با رعایت مسائل ایمنی در صندوق عقب مستقر کردیم و پلان را گرفتیم. من از نتیجه کار راضی نبودم، به دلیل اینکه اتصالاتی که دوربین داشت خیلی زیاد بود و هر کدام کافی بود یک میلیمتر خلاصی داشته باشد. در نتیجه این اتصالات زیاد باعث میشد ١٠ تا ١۵میلیمتر خلاصی دوربین داشته باشیم و دوربین در موارد زیادی تکان بخورد. کارگردان آخرین برداشت را پسندید و راضی بود. البته با توجه به قابلیتهایی که در سیستم مونتاژ وجود دارد این لرزشها گرفته شد. بعضی از پلانها پلانهای خاصی هستند که کارگردان طراحی میکند. ما امشب هم پلان دیگری داریم که برای گرفتنش باید کارمانت بغل ببندیم. در این پلان هم بازیگر در حال رانندگی را داریم و هم کف صندلی کنار بازیگر را که موبایلش روی آن قرار دارد. سعی داریم این پلان را با همان کارمانت بغل و لنز سوپرواید اجرا کنیم. اگر لنز سوپرواید انگل در اجرا جوابگو نباشد این امکان وجود دارد که با باز کردن در کناری اتومبیل مقداری از اتومبیل فاصله بگیریم تا بتوانیم پلان را اجرا کنیم.
این جزء همان پلانهای خاصی است که در این فیلم اتفاق میافتد؟
- بله! این جزء پلانهای خاصی است که کارگردان نمیخواهد TILT DOWNداشته باشیم.
آیا این پلانهای خاص از بستر داستان و فیلمنامه میآید، یعنی دلیل روایی دارد؟
- قطعا از داستان میآید، به هر حال ما فیلمبرداران باید خودمان را با تفکرات کارگردان منطبق کنیم تا بتوانیم شیوه مورد نظر کارگردان را اجرا کنیم، هر کارگردانی هم شیوه خاص خودش را دارد.
و سخن آخر...
- من تأکیدم روی بحث Workflowدر سینمای ایران است که باید آن را جا بیندازیم و میدانم که قطعا همه میپذیرند، شاید فقط به آن آگاهی ندارند، شاید هم به شکل دیگری الان اجرا میشود، اما اگر به آن رسمیت ببخشیم قطعا تبدیل به یک سبک میشود.